ضریح چشم
سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۲۶ ق.ظ
یه شعر دومی هم از استادمون براتون بذارم
باید برید ادامه مطلب
ضریح چشم
برای ظلمت چشمت ترانه خواهم ساخت
بدین بهانه شبی جاودانه خواهم ساخت
برای آن که شوم صید دام چشمانت
درون بیشه شیر آشیانه خواهم ساخت
بدان امید که شاید ببینمت روزی
در آستانه ی هر شهر خانه خواهم ساخت
برای سجده به انسان که هست عین گناه
ضریح چشم شما را بهانه خواهم ساخت
برای تسکین، دریای اشکهایم را
به یاد زورق چشمت روانه خواهم ساخت
از این به بعد دگر راه کعبه گم نکنم
که سنگ چشم سیاهت نشانه خواهم ساخت
بهروز آورزمان / شهریور 1386
کتاب میوه ممنوع
ضریح چشم
برای ظلمت چشمت ترانه خواهم ساخت
بدین بهانه شبی جاودانه خواهم ساخت
برای آن که شوم صید دام چشمانت
درون بیشه شیر آشیانه خواهم ساخت
بدان امید که شاید ببینمت روزی
در آستانه ی هر شهر خانه خواهم ساخت
برای سجده به انسان که هست عین گناه
ضریح چشم شما را بهانه خواهم ساخت
برای تسکین، دریای اشکهایم را
به یاد زورق چشمت روانه خواهم ساخت
از این به بعد دگر راه کعبه گم نکنم
که سنگ چشم سیاهت نشانه خواهم ساخت
بهروز آورزمان / شهریور 1386
کتاب میوه ممنوع
از خوندن این شعر لذت بردم
ممنون که شعر به این زیبایی گذاشتید...
یه دفتر خیلی خاص که چیزهای خیلی خاص فقط اجازه ورود به اون دارن
این شعر رو به یادگار از بیست و سوم ماه رمضون و از وبلاگ شما توش یادداشت کردم.